15 خرداد 1404
27 بازدید
همهمون حداقل یه بار با این جمله شروع کردیم: «از فردا جدی میخونم!»
ولی واقعیت اینه که برای خیلیهامون «فردا» هیچوقت نمیاد. نه بهخاطر تنبلی، بلکه چون بلد نیستیم چطور شروع کنیم، چطور ادامه بدیم و اصلاً چی کار کنیم که خسته نشیم و جا نزنیم.
من خودم بارها این مسیر رو رفتم. بارها شکست خوردم، بارها از نو شروع کردم. اما کمکم چیزایی یاد گرفتم که شاید به درد تو هم بخوره. این متن نه نصیحتآمیزه، نه علمی و پیچیده؛ فقط حرف دل یه دانشآموزه که سعی کرده راهش رو پیدا کنه.
بزرگترین اشتباه من این بود که همیشه دنبال شروع کامل و بینقص بودم. میخواستم یه روز کامل بخونم، همهچی رو طبق برنامه بچینم و همه درسها رو از صفر مرور کنم.
نتیجه؟ هیچی. هیچوقت شروع نمیکردم چون اون شروع ایدهآلی که تو ذهنم بود، اصلاً واقعی نبود.
واقعیت اینه که شروع ناقص خیلی بهتر از شروع نکردنه. یه درس، یه فصل، حتی یه پاراگراف... همینه که ما رو میبره جلو.
یه کاغذ ساده بردار. سه تا کار که باید امروز انجام بدی رو بنویس. نه بیشتر. نه مبهم. دقیق.
مثلاً ننویس: «زیست بخونم». بنویس:
اینطوری هم ذهنت روشنتره، هم آخر روز وقتی تیک میزنیشون، یه حس خوب میگیری که انگیزه فرداتو میسازه.
بیانگیزه بودن، طبیعیترین چیز دنیاست. هیچکس نیست که هر روز با عشق از خواب بیدار شه و بره سمت کتاباش. اونی که موفق میشه، دنبال انگیزه نمیگرده. عادت ساخته، نه انگیزه.
من یه کار کردم که خیلی کمکم کرد: حتی وقتی حال نداشتم، خودمو مجبور میکردم فقط ۲۵ دقیقه بخونم. بعد استراحت. همین. خیلی وقتها همون ۲۵ دقیقه میشد ۲ ساعت، بدون اینکه بفهمم.
این جمله کلیشهایه، ولی واقعیه. موبایل تمرکزتو میکشه، بیصدا و نرم.
حتی اگه نری تو اینستاگرام، حتی اگه پیام هم ندی، همین که کنارته، مغزت نمیتونه عمیق بره تو درس.
یه راه حل شخصی من: گوشی رو میذارم توی کشو، در رو میبندم، حتی اعلانهاشو قطع میکنم. حتی گاهی گوشی رو به خونواده میسپرم برای یکی دو ساعت. بعدش واقعاً فرقشو حس میکنی.
من خیلی وقتا فصلها رو میخوندم، ولی چون مرور نمیکردم، انگار نخونده بودم. حافظهی ما فرّاره. باید هی مرور کنیم تا جا بیفته.
مرور یعنی با فاصله برگردی سر اون چیزی که خوندی. مثلاً بعد از ۱ روز، بعد از ۳ روز، بعد از ۷ روز. این اسمش مرور فاصلهدارهست و واقعاً جواب میده.
یه جمله هست که همیشه یادم میمونه:
کند رفتن بهتر از وایستادنه، وایستادن بهتر از عقب رفتنه.
تو فقط جلو برو. حتی اگه کم بخونی، ولی هر روز بخونی، توی یه ماه خودت متوجه میشی چقدر جلو رفتی. نذار یه روزِ خالی تبدیل شه به یه هفتهی خالی.
خیلی وقتا فکر میکنی همه دارن خوب میخونن، فقط تویی که عقب افتادی. ولی این فقط یه توهمه. همه سختی دارن. همه جا میزنن. همه از خودشون شاکیان.
پس اگه یه روز خراب شد، اگه یه هفته کمکاری کردی، اگه استرس داری...
عادیه. انسانی هستی. تو تنها نیستی.
اگه این متن رو تا اینجا خوندی، فقط یه خواهش دارم: همین الان یه برگ کاغذ بردار و فقط سه تا کار درسی ساده برای امروز بنویس. نه فردا. نه هفته دیگه. فقط امروز.
از فردا میتونی دوباره ادای انگیزهدارا رو دربیاری، دوباره دنبال بهترین روشها بگردی. ولی امروز، فقط یه قدم کوچیک.
خودتو دستکم نگیر. هیچ موفقیتی با یه جهش بزرگ شروع نمیشه؛ با قدمهای کوچیک ولی پیوسته شروع میشه. و تو میتونی.